حاکمیت اسلامی ماشین تنفر زایی نسبت به خود در میان مردم را با تمام ظرفیت ممکنش به کار انداخته است. میخواهد به مثابه یک حکومت نمونه اسلامی روی کرۀ زمین اسمش را ثبت نموده و برای آیندگان به یادگار بگذارد. ماشین تنفر زایی هرگز از آن ِ طبقۀ کارگر و مردم زحمتکش و شریف ایران و هیچ کجای دنیا نبوده است. آنها هرگز با کار و کردار این ماشین آشنا نبوده اند. همیشه حکومتها٬ صاحبان سرمایه و مالکان وسایل تولید خبرۀ کاربرد این ابزار انسان ستیز هستند. دولتی و غیر دولیتش فرقی نمی کند. کارگری که زندگیش مشقت بار است، در خفقان است٬ حق طلبیش با گلوله و زندان و شکنجه پاسخ میگیرد و بیرحمانه استثمار میشود، همین برایش کافیست. خواه ″دولتی″ باشد خواه ″خصوصی″. اسمش سرمایه است. در هر دو صورت رابطه اش با طبقه کارگر تغییری نمیکند.
صحبت بر سر تنفری بود که هر روز در جامعه انباشته میشود. دیگر نمایندگان راست ترین جناحهای سرمایه داری هم به وجود رو به تزاید و تشدید تنفر درجامعه نسبت به حکومت اسلامی صریحاً اعتراف میکنند. سبز خیلی هنر به خرج بدهد تا بتواند در صدی بسیار کوچک از تنفری که جمهوری اسلامی به انحاه مختلف در ذهنیت جامعه نسبت به خود تولید میکند را خنثی کند. دیگر دست بدامن کارگران هم شده اند. اصلاح طلبها اینجا را با جناح حاکم مطلقاً مشکلی ندارند. قرار است جناح حاکم مردم را به استیصال محض بکشاند و اینها مردم را در مقابل استیصال به سکوت وادارند. این بازی را طبقه کارگر حق طلب ایران نمیپذیرد. طبقه کارگر ایران تمایلی به قربانی شدن در دعواهای فی مابین جناحین سرمایه اسلامی ندارد. وقتى توده مردم ناراضى اینطوری به حکومت اسلامی غیض میکنند، روشن است ته دل طبقۀ کارگرى که سر هرماه بايد براى گرفتن دستمزد بجنگد چه خبر است.
طبقه کارگر سوسیالیست ایران براى برچيدن اين بساط استثمار و ماشين نفرت اسلامى تلاش ميکند. این رسم آزاديخواهى و انسانیت اوست. حکومت کارگرى بدون ترديد همه مسببان جنايت را در پیشگاه مردم ایران و در مقابل چشم جهانيان در دادگاهى عادلانه محاکمه خواهد کرد. کارگران دنبال انتقام از کسى و تکرار چرخه جنايت و نفرت نيستند٬ دنبال اجراى عدالت و روشن شدن حقيقت اند. طبقه کارگر براى پيروزى بايد رهبر جنبش سرنگونی مردم باشد. جایگاه و موقعیت کارگر در اقتصاد جامعه در دست داشتن این قدرت را برای طبقۀ کارگر امکان پذیر میکند. کارگران میتوانند به همه این دعواهایی که کارد را به استخوان مردم رسانده به کم مشقت ترین نحو خاتمه دهد. موقعیت و نقش سیاسی طبقۀ کارگر در شرایطی که در داخل حاکمیت سرمایه دیگر سگ صاحبش را نمیشناسد و جنبش سرنگونی طلب مدام موجودیتش را تهدید میکند، بسیار حساس میشود و میتواند تعیین کننده باشد. همين جايگاه مهم است که هر ضد کارگرى اينروزها ياد اهميت کارگران افتاده است.
به ″تظلم خواهی″ آمدن جناح سبز به نزد کارگر از جور جناح حاکم!
سبز، نزدیکیهای اول ماه مه کلی مایه گذاشت تا ″آرایش سیاسی″ اش را ″کارگر پسند″ کند. هرچه جناح حاکم جامعه را به فقر و محرومیت و استیصال ناشی از آن سوق بدهد جناح اصلاح طلب حکومتی شانس خود را برای اینکه مردم ″خمینی متفاوت″ او را قبول کنند بیشتر میبیند. هر دو جناح منافعشان را در فقیرتر و ناتوان تر شدن طبقه کارگر و مردم زحمتکش جستجو میکنند. با اوضاع موجود و فزایندگی مستمرِ انزجار علیه حاکمیت در جامعه، بازی سیاسی سبز مطلقاً نمیتواند متوجه به میدان کشیدن اعتراضات کارگری باشد.
مبادرت به این عمل به جز روبرو شدن سبز با تشدید ″خطرناک″ رادیکالیسم اعتراضات کارگری حاصل دیگری برایش نخواهد داشت. روی این حساب اصلاح طلبی تنها برای مهار حرکت طبقه کارگر به ″تظلم خواهی″ از جناح حاکم به کارگران مراجعه کرده است. همانقدر سبز از رادیکال شدن حرکات کارگران هراس دارد که جناح حاکم. دیگر زمانی نیست که مثل بازرگان بتوان به کارگران گفت ″روز از نو روزی از نو! سخت کارکنید تا چرخهای مملکت به گردش در بیاید″. دیگر فرصتی برای وعدۀ ″خمینی خوب″ و ″عدل علی″ و ″اسلام رحمانی″ و مهملاتی از این دست وجود ندارد. تا به کارگر جماعت در آن مملکت مربوط میشود این جور چرندیات اسلامی و خمینی مسلک تا حالا هفت تا کفن پوساندند. کلاه علی و امام دیگر پشم ندارد. کارگر هنوز اثرات شلاق سران سبز هم روی گرده اش باقی است. از دم و دستگاه حکومت شاهنشاهی بگیر تا بازرگان و بنی صدر و خامنه ای و موسوی و رفسنجانی و خاتمی و این آخری طلیعه دار حکومت ِ امام زمان، به مثابه رسولان نکبت و تباهی سرمایه خاطره خوشی در ذهن طبقه کارگر ایران از خود باقی نگذاشته اند.
از دست شریکهای ″مصلحت حکومت اسلامی شناس تر″ به کجا پناه می آورید؟ نگران نباشید اگر حکومت کارگری مستقر شود هیچکدامتان را نخواهد کشت. هیچکدام از افراد تحت تکفل شما که طبق اسناد متقن و تحت انسانی ترین قوانین جهان شمول در جرم و جنایت و دزدی مشارکت نداشته بوده باشد هیچگونه تعرضی به او و زندگیش را مطلقاً جایز نمی شمارد. حالا شکایت رفیق جرم و جنایات دیروزت را پیش که میاوری؟ مگر از همان ابتدای کارت شوراهایش را "ماليده" نکردی؟ تسمه آنچنان از دوش کارگر کشیدی که نگو!
این لمپنهای خیابانی که راحت به هستی و زندگی مردم تجاوز میکنند اختراع تازۀ جمهوری اسلامی نیستند. مدلهای جدیدش اند. همینطور که مملکت ″پیشرفت″ میکند حزب اللیها هم ″پیشرفت″ میکنند. بعضی هاشان آنقدر ″پیشرفت″ میکنند که اصلاح طلب از آب در میایند. ″کم استعداد تر″ها و در حقیقت ″مصلحت سلطۀ اسلام اندیش تر″ها درهمان مقام شور حسین قلی خانی مانده اند. اصلاح طلبها یک پرده بالاتر میزنند. ولی جان به جانشان کنی از دستگاه بیات خمینی خارج نمیزنند. خمینی آن طبل بزرگ است که اگر صدا نکند ارکسترشان به هم میخورد. عبدالکریم سروش خارج زد و یک ایراد به خمینی گرفت یک عده به درویشی متهمش کردند. غافل از اینکه او از ابتدا در سلک درویشان بود. منتها ایشان مدل قرن بیست و یکمیش است. ″دمکراسی″ هم بلد شد. ایشان از آنجایی که به حضرت مولانا ارادت دارند هراز گاهی میروند قونیه در صحن مخصوص یک ″چرخ هو الهی″ میزنند و برمیگردند آمریکا تا ببینند دیگر کسی اینجا پیدا میشود جایزه خیرات کند. بعید نیست همین روزها یک جایزه پرملات هم به ایشون برسد.
به کارگران شکایت میاورید یا قرار است مردم شغال را نگهبان مرغدانیهایشان کنند؟! مگر مردم قبول میکنند که دو نفر دزد و جنایتکار و شارلاتان با هم دعوا کنند و شکایتشان را بیاورند پیش آنها؟ مردم اگر در کمین همۀ شارلاتانها نبودند اصلاً به خیابان نمی آمدند. یکی ″شارلاتان خوب″ و دیگری ″شارلاتان بد″ بر سر سرپا نگاهدانش حکومتشان و اینکه کانال سود آوری چند تا شعبه داشته باشد با هم دعوا میکنند، آنی که کتک خورد و مغضوب شد شکایتش را توی این اوضاع گسیختکی ارکان حاکمیت و در پیش بودن اول ماه مه می آورد پیش کارگران!
بهترین تصمیم سیاسی و مفید سران سبز و همۀ صاحب منصبان اسم و رسمدار جمهوری اسلامی که اکنون خارج حکومت قرار دارند میتواند این باشد که در پیشگاه مردم همۀ جرمها و جنایاتی که به اتفاق رفقای دیروزشان مرتکب شدند را برملا کنند. همه چیز را از ابتدای استقرار جمهوری اسلامی با اسناد و شواهد آشکار کنند. این بهترین موضع سیاسی است که سران سبز میتوانند در مقابل مردم و طبقه کارگر ایران اتخاذ کنند. در این صورت مردم ایران بی شک تخفیفات لازم را در جرمهای مرتکبه آنان در نظر خواهند گرفت. *